تنها خانم

اینجا می نویسم واسه دل خودم چون جای دیگه کسی شنوای حرفام نیست شاید اینجا هم کسی نباشه

تنها خانم

اینجا می نویسم واسه دل خودم چون جای دیگه کسی شنوای حرفام نیست شاید اینجا هم کسی نباشه

سردرگمی


سلام این سلام بیشتر واسه خودم تا کس دیگه ای چون در واقع دوست ندارم کسی این متلب و بخونه.  این روزها بیشتر از هر زمان دیگه ای فکر می کنم رفتارم احمقانه باری به هر جهت و ناپخته است یعنی بهتر بگم سر در گمم انگار دوز بیکاری زدگی خونم زده بالا مرتب به فکر طرح بنگاه های زود بازده ام احمقانه تر اینه که دقیقا فکرامم به اندازه اون طرح بنگاه... بی نتیجه مقطعی و بی فایدست یعنی نه تنها فایده نداره ضرر هم داره ضررشم اینه که هی احمق جلوه می کنم جلو خونوادمو دوستام دلیل اصلیشم اینه که اصلا  امکان نداره یه فکر و فقط واسه خودم نگه دارم تا تصمیم نهایی و در موردش بگیرم یعنی این فکر سریع از مغزم سر میخورده میاد رو لبم و بعدش چی میشه 3روز تا 3 ماه بعد که به دلایلی پشیمون شدم مایع مضحکه اطرافیان میشم. راستش بیشترین مسئله ای هم که باعث میشه یه جورایی مجبور به تغییر برنامم واسه آیندم بشم وجود دختر نازنینم که به اندازه یه دایناسور کوچولو اذیت میکنه و توجه میخواد و البته تحمل یه موجود دیگه تو خونه که قبلا زیاد در موردش حرف زدم دیگه کشش نمیدم. خلاصه این که با بهونه یا بی بهونه حسابی سر در گمم آخه کم سن و سالم نیستم که بگم بالاخره راهمو پیدا می کنم هنوز زود و خامی و نا پختگیم طبیعی. کلا و اساسا فکر می کنم بعضی چیزها ذاتی کاریشم نمیشه کرد مثل زرنگی..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد