تنها خانم

اینجا می نویسم واسه دل خودم چون جای دیگه کسی شنوای حرفام نیست شاید اینجا هم کسی نباشه

تنها خانم

اینجا می نویسم واسه دل خودم چون جای دیگه کسی شنوای حرفام نیست شاید اینجا هم کسی نباشه

یه روز دیگه


سلام یه مدت ننوشتم طوری که اصلا یادم رفت جایی برای نوشتن دارم این مدت اتفاق های زیادی افتاد اون یه فرصت کوچیک که گفته بودم یه سراب بود بهش که نزدیک شدم دود شد و اون دلیل کابوس های شبانم به بدترین شکل ممکن قرار حل بشه و احساس مداوم بلا تکلیفی و این افسردگی مداوم و همیشگی.. امروز یکی گفت خودت چطوری گفتم مثل همیشه انگار قرار همیشه تو یه سطح متوسط بمونم همیشه در حد بد نیستم بمونم...

آها تنها خبر خوب اینه که یه رفیق خوب پیدا کردم هیچوقت فکر نمی کردم تو سن 28 سالگی  یه دوست جدید که بشه یه رفیق خوب واست، پیدا کرد یعنی هر کسی پیدا کنه (امروز نمی تونم یه جمله درست تایپ کنم) ولی واسه من پیش اومد و این یه تحول خوب تو زندگیم. 

یه روز دیگه می گذره و من تو ذهنم پر از پروژه های شکست پذیر ( آخه من استاد پروژه های شکست پذیرم) که یه دور دنیا فاصله دارم باهاشون که به مرحله اجرا برسونمشون می خواین یه چندتاشو بدونید هر چقدر دوست داشتید بخندید خوشحال میشم دل مردم و شاد کنم.

باز کردن یه فروشگاه کاغذ دیواری و پارکت و...

پرورش گل و گیاه زینتی

باز کردن یه دفتر معاملات املاک

آخر تناسبن نه؟ تازه آخریش ته تناسب با خانماست!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد